سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رانت خواهی بورس از دولت

بورس مهمترین معضل اقتصاد ایران سات که با کپی برداری ناشیانه از بورس نیویورک فعالیت خود را شروع کرده و بدون هماهنگی با اقتصاد ایران آن را به بیراهه کشیده. بطوری انتظار مردم ایران از بورس بعنوان بانکهای ربوی شده است یعنی مردم انتظار دارند سود بدون ریسک آنهم بالاتر از بانکها به انها داده شود و در صورت زیان دادن دولت با همان نرخ بالا آن را جبران کند. در حالیکه مفهوم بورس جدای از بانک  و بیمه است. کسی که در بورس سرمایه گذاری می کند با احتمال سود و ضرر روبرو است زیرا سهام کارخانجاتی را می خرد که نمی داند در اینده چه وضعی خواهند داشت. اما در ایران بانکها وارد شده اند و شرکت های سرمایه گذاری تشکیل داده و سهام شرکتهایی را که سود آور است می خرند و جایی برای هامدار خرد نمی ماند. یا اینکه شرکت های مشاوره ای درست کرده اند که سهامداران خرد را گمراه کند. زیرا مشاوران موظف هستند شرکتهای سود اور را برای خود بخرند و بقیه را به مردم معرفی نمایند. پس مشتریان بورس با واسطه یا بدون واسطه بانکداران هستند.  به همین دلیل هم بانکها و هم بورس به دام رباخواری افتاده اند.

لذا مجلس و دولت بدانند که بورس حق الناس نیست بلکه حق البانک است. و بانکها پشت سر این بازی های رانتخواری هستند. ممکن است که افرادی هم اعلام کنند که شخصی هستند و برای در امد خانواده به این کار وارد شدند ولی توصیه همیشگی بانک مرکزی این بوده که حتما با شرکت های سرمایه گذار بورس مشورت نمایند. یا اینکه تصور شود که سوبسید دولتی به سهامداران عادی مثل سهام عدالت می رسد. زیرا سهامداران عدالت  از ابتدا کمک دولتی دریافت کرده اند. و برای انها مهم حلال بودن این در امد است که با طیب خاطر به آنها داده شود نه آنکه با بورس بازی انها را به طمع فروش سهام تشویق کند. زیرا باز هم بانکها آن طرف ایستاده اند تا این سهام را به قیمت پایین بخرند زیرا اغلب این شرکتها سود آور هستند و تا کنون ارزش مبلغ اصلی را به 20برابر رسانده اند.  و می دانند که افزایش حبابی قیمت در سال گذشته به همین منظور بوده است تا بانکها بجای 60میلیون سهامدار عدالت صاحب آنها شوند و بازار بورس در انحصار انها باشد و اگر دولت سوبسید داد همه را یکجا تصاحب نمایند. علت اینهمه اصرار بانکها برای تصاحب بورس این است که ارزش همپوشانی سرمایه آنها به زیر 8درصد رسیده یعنی 92درصد دارایی آنها از جیب مردم است. و این یعنی ورشکستگی کامل! زیرا اگر مشتریان پولهای خود را بخواهند، بانک باید دارایی های خود را بفروشد و به آنها بدهد. ولذا در بانک سیاست تشویق سپرده گذاری را نهادینه کردند تا مردم پولهای خود را پس نگیرند. اما چون با کاهش دستوری نرخ بهره و ممنوعیت رباخواری مواجه شدند، دچار ورشکستگی گردیدن. زیرا همه آن 8درصد هم از محل بهره و جریمه و دیرکرد است یعنی آنها را به حساب در امد منظور کرده و بعد ها به سرمایه منتقل می کنند. لذا باید سیستم بانک و بورس به وظایف خود عمل کنند. طبق قانون بانکها از بنگاهداری منع شدند، و دریافت جریمه ئ دیرکرد . بهره جرم محسوب می شود . و آنها با ورود در بورس هردو این کار را انجام می دهند ولی باز هم ورشکسته هستند چون رباخواری جنگ با خدا است و خداوند در ان خیری قرار نداده است. و همیشه تاریخ نزولخواران در بدبختی و فلاکت زندگی می کردند و هرچه بیشتر ربا می گرفتند، در چاه بدبختی بیشتری فرو می رفتند. باید یاد آور شد که کلمه بانک خود یاد آور این بدختی است زیرا بانک به معنی نیم کت یا چارپایه ای بود که نزولخواران یهودی بر روی آن می نشستند. و مردم برای دریافت وام می گفتند. برویم بانک! یعنی حتی از نام بردن نزولخوار شرم داشتند و او را به نیمکت صدا می زدند. و بقول ایت الله جوادی املی ما در انقلاب بانکها را آتش می زدیم!

You want a rent from the government

The stock market is the most important problem of Iran Sat"s economy, which started its activity by clumsily copying the New York Stock Exchange and misled it without coordination with the Iranian economy. Thus, the Iranian people expect the stock market as usurious banks, meaning that people expect risk-free profits to be given to them even higher than the banks, and to compensate the government at the same high rate if it loses. While the concept of stock exchange is separate from banking and insurance. A person who invests in the stock market faces the possibility of profit and loss because he buys shares in factories that do not know what they will be like in the future. But in Iran, banks have entered and formed investment companies and buy the shares of companies that are profitable and there is no room left for small holders. Or they have set up consulting firms to mislead small shareholders. Because consultants are obliged to buy profitable companies for themselves and introduce the rest to the people. So the customers of the stock exchange are bankers with or without intermediaries. For this reason, both banks and stock exchanges have fallen into the trap of usury. Therefore, the parliament and the government should know that the stock exchange is not the right of the people but the right of the bank. And the banks are behind these rent-seeking games. Some people may declare that they are individuals and have entered this business for the income of the family, but the central bank has always advised to consult with companies that invest in the stock market. Or imagine that government subsidies reach ordinary shareholders such as equity. Because the shareholders of justice have received government assistance from the beginning. And for them, it is important that the income is lawful, that it is given to them with kindness, not with the stock market, to encourage them to covet the sale of shares. Because again, the banks are standing there to buy these shares at a low price because most of these companies are profitable and have so far increased the value of the principal by 20 times. And they know that the increase in the price bubble last year was for the purpose that the banks would own them instead of 60 million shareholders of justice, and the stock market would be monopolized by them, and if the government subsidizes, they would take over all at once. The reason for all this insistence of banks to take over the stock market is that the value of their capital overlap has fallen below 8%, ie 92% of their assets are from the pockets of the people. And that means complete bankruptcy! Because if customers want their money, the bank has to sell its assets and give it to them. Therefore, in the bank, they institutionalized the policy of encouraging deposits so that people would not get their money back. But because they faced an orderly reduction in interest rates and a ban on usury, they went bankrupt. Because all of that 8% is from interest, fines and arrears, that is, they are included in the income account and later transferred to capital. Therefore, the banking system and the stock exchange must perform their duties. Banks were barred from doing business by law, and they were late in receiving fines. Interest is considered a crime. And they both do this by entering the stock market, but they are still bankrupt because usury is a war against God and God has not put any good in it. And always the history of the descendants lived in misery and misery and the more they took usury, the more they sank into the well of misery. It should be noted that the word bank itself refers to this misfortune because the bank meant a half coat or stool on which the Jewish descendants sat. And people were talking about getting a loan. Let"s go to the bank! That is, they were even ashamed to name the descendant and called him to the bench. And according to Ayatollah Javadi Ameli, we set fire to banks during the revolution!

ترید إیجارا من الحکومة

یعتبر سوق الأوراق المالیة من أهم مشاکل اقتصاد إیران سات ، والذی بدأ نشاطه عن طریق نسخ غیر مهذب لبورصة نیویورک وتضلیلها دون تنسیق مع الاقتصاد الإیرانی. وبالتالی ، یتوقع الشعب الإیرانی أن تکون البورصة بنوکًا ربویة ، أی أن الناس یتوقعون أن تُعطى لهم أرباحًا خالیة من المخاطر حتى أعلى من البنوک ، وتعویض الحکومة بنفس المعدل المرتفع إذا خسرت. فی حین أن مفهوم البورصة منفصل عن البنوک والتأمین. یواجه الشخص الذی یستثمر فی البورصة إمکانیة الربح والخسارة لأنه یشتری أسهمًا فی المصانع التی لا تعرف کیف ستکون فی المستقبل. لکن فی إیران دخلت البنوک وشکلت شرکات استثماریة واشترت أسهم الشرکات المربحة ولم یعد هناک مکان لأصحاب الشرکات الصغیرة. أو أقاموا شرکات استشاریة لتضلیل صغار المساهمین. لأن الاستشاریین ملزمون بشراء الشرکات المربحة لأنفسهم وتقدیم الباقی للناس. لذا فإن عملاء البورصة هم مصرفیون مع وسطاء أو بدون وسطاء. لهذا السبب ، وقعت البنوک والبورصات فی فخ الربا. لذلک یجب أن یعلم البرلمان والحکومة أن البورصة لیست حقاً للشعب بل هی حق للبنک. والمصارف تقف وراء هذه الألعاب الریعیة. قد یعلن بعض الأشخاص أنهم أفراد ودخلوا هذا النشاط التجاری من أجل دخل الأسرة ، لکن البنک المرکزی نصح دائمًا بالتشاور مع الشرکات التی تستثمر فی سوق الأوراق المالیة. أو تخیل أن الدعم الحکومی یصل إلى المساهمین العادیین مثل حقوق الملکیة. لأن المساهمین فی العدالة تلقوا مساعدات حکومیة منذ البدایة. وبالنسبة لهم ، من المهم أن یکون الدخل مشروعاً ، وأن یُعطى لهم بلطف ، ولیس مع البورصة ، لتشجیعهم على التطلع إلى بیع الأسهم. لأنه مرة أخرى ، تقف البنوک هناک لشراء هذه الأسهم بسعر منخفض لأن معظم هذه الشرکات مربحة وقد زادت حتى الآن قیمة رأس المال بمقدار 20 ضعفًا. وهم یعلمون أن الزیادة فی فقاعة الأسعار فی العام الماضی کانت لغرض أن تمتلکها البنوک بدلاً من 60 ملیون مساهم بالعدالة ، وسیحتکر سوق الأوراق المالیة من قبلهم ، وإذا دعمت الحکومة ، فسوف یتولون زمام الأمور. کله مره و احده. والسبب فی کل هذا الإصرار من البنوک على الاستیلاء على سوق الأوراق المالیة هو أن قیمة تداخل رأس مالها قد انخفضت إلى أقل من 8? ، أی أن 92? من أصولها تأتی من جیوب الناس. وهذا یعنی الإفلاس الکامل! لأنه إذا أراد العملاء أموالهم ، یتعین على البنک بیع أصوله وإعطائها لهم. لذلک ، فی البنک ، قاموا بإضفاء الطابع المؤسسی على سیاسة تشجیع الودائع حتى لا یستعید الناس أموالهم. لکن لأنهم واجهوا انخفاضًا منظمًا فی أسعار الفائدة وحظرًا على الربا ، أفلسوا. لأن کل هذه الـ 8? تأتی من الفوائد والغرامات والمتأخرات ، أی أنها مدرجة فی حساب الدخل وتحویلها لاحقًا إلى رأس المال. لذلک ، یجب على الجهاز المصرفی والبورصة أداء واجباتهم. تم منع البنوک من ممارسة الأعمال التجاریة بموجب القانون ، وتأخرت فی تلقی الغرامات. الفائدة تعتبر جریمة. وکلاهما یفعل ذلک بدخوله إلى البورصة ، لکنهما ما زالا مفلسین لأن الربا حرب على الله ، ولم یضع الله فیه أی خیر. وقد عاش تاریخ الأحفاد دائمًا فی بؤس وبؤس ، وکلما أخذوا الربا ، کلما غرقوا فی بئر البؤس. وتجدر الإشارة إلى أن کلمة بنک نفسها تشیر إلى هذه المحنة لأن البنک کان یعنی نصف معطف أو کرسی کان یجلس علیه المتحدرون من الیهود. وکان الناس یتحدثون عن الحصول على قرض. دعنا نذهب إلى البنک! أی أنهم کانوا یخجلون حتى من تسمیة النسل ودعوه إلى المنصة. وبحسب آیة الله جوادی عاملی ، أضرمنا النار فی البنوک أثناء الثورة!

Sie wollen eine Miete vom Staat

Der Aktienmarkt ist das wichtigste Problem der Wirtschaft von Iran Sat, die ihre Tätigkeit damit begann, die New Yorker Börse unbeholfen zu kopieren und sie ohne Koordination mit der iranischen Wirtschaft in die Irre zu führen. So erwartet das iranische Volk die Börse als Wucherbanken, was bedeutet, dass die Menschen erwarten, dass ihnen noch mehr als die Banken risikolose Gewinne ausgeschüttet werden und die Regierung bei Verlusten mit der gleichen hohen Rate entschädigt wird. Während das Konzept der Börse von Banken und Versicherungen getrennt ist. Eine Person, die an der Börse investiert, sieht sich der Möglichkeit von Gewinn und Verlust ausgesetzt, weil sie Aktien von Fabriken kauft, die nicht wissen, wie sie in Zukunft aussehen werden. Aber im Iran haben Banken Investmentgesellschaften gegründet und gegründet und kaufen die Aktien von Unternehmen, die rentabel sind und für Kleinbesitzer kein Platz mehr ist. Oder sie haben Beratungsfirmen gegründet, um Kleinaktionäre in die Irre zu führen. Denn Berater sind verpflichtet, profitable Unternehmen für sich zu kaufen und den Rest den Menschen vorzustellen. Die Kunden der Börse sind also Banker mit oder ohne Vermittler. Aus diesem Grund sind sowohl Banken als auch Börsen in die Wucherfalle geraten. Deshalb sollten Parlament und Regierung wissen, dass die Börse nicht das Recht des Volkes, sondern das Recht der Bank ist. Und die Banken stehen hinter diesen mietsuchenden Spielen. Einige Leute mögen erklären, dass sie Einzelpersonen sind und dieses Geschäft für das Einkommen der Familie gegründet haben, aber die Zentralbank hat immer empfohlen, sich mit Unternehmen zu beraten, die an der Börse investieren. Oder stellen Sie sich vor, dass staatliche Subventionen Stammaktionäre wie Eigenkapital erreichen. Denn die Aktionäre der Justiz haben von Anfang an staatliche Hilfen erhalten. Und für sie ist es wichtig, dass das Einkommen rechtmäßig ist, dass es ihnen mit Freundlichkeit und nicht mit der Börse gegeben wird, um sie zu ermutigen, den Verkauf von Aktien zu begehren. Denn auch hier stehen die Banken da, um diese Aktien günstig zu kaufen, weil die meisten dieser Unternehmen profitabel sind und den Wert des Kapitals bisher um das 20-fache gesteigert haben. Und sie wissen, dass die Erhöhung der Preisblase im letzten Jahr dazu diente, dass die Banken sie besitzen statt 60 Millionen Aktionäre der Gerechtigkeit, und die Börse würde von ihnen monopolisiert werden, und wenn der Staat subventioniert, würden sie übernehmen alles auf einmal. Der Grund für all dieses Beharren der Banken, den Aktienmarkt zu übernehmen, ist, dass der Wert ihrer Kapitalüberschneidung unter 8% gefallen ist, dh 92% ihrer Vermögenswerte stammen aus den Taschen der Bevölkerung. Und das bedeutet vollständige Insolvenz! Denn wenn Kunden ihr Geld haben wollen, muss die Bank ihre Vermögenswerte verkaufen und ihnen geben. Daher institutionalisierten sie in der Bank die Politik, Einlagen zu fördern, damit die Leute ihr Geld nicht zurückbekommen. Aber weil sie mit einer geordneten Zinssenkung und einem Wucherverbot konfrontiert waren, gingen sie bankrott. Denn all diese 8% stammen aus Zinsen, Geldbußen und Zahlungsrückständen, das heißt, sie werden in das Einkommenskonto aufgenommen und später dem Kapital zugeführt. Daher müssen das Bankensystem und die Börse ihre Aufgaben erfüllen. Banken waren gesetzlich vom Geschäftsbetrieb ausgeschlossen und erhielten erst spät Geldstrafen. Zinsen gelten als Verbrechen. Und beide tun dies, indem sie an die Börse gehen, aber sie sind immer noch bankrott, weil Wucher ein Krieg gegen Gott ist und Gott nichts Gutes hineingelegt hat. Und die Geschichte der Nachkommen hat immer in Elend und Elend gelebt, und je mehr sie Wucher nahmen, desto mehr versanken sie in den Brunnen des Elends. Es sei darauf hingewiesen, dass sich das Wort Bank selbst auf dieses Unglück bezieht, da die Bank einen halben Mantel oder Hocker bedeutete, auf dem die jüdischen Nachkommen saßen. Und die Leute sprachen davon, einen Kredit aufzunehmen. Gehen wir zur Bank! Das heißt, sie schämten sich sogar, den Nachkommen zu nennen und riefen ihn auf die Bank. Und laut Ayatollah Javadi Ameli haben wir während der Revolution Banken angezündet!